مجله سرگرمی و مطالب برگزیده

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشقانه» ثبت شده است

دیــــوانه شــدم خانه ات آباد کجایی

ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟
بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟

در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟

محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد ، کجایی ؟

آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نــدارم
در راه تــو دادم همه بـر بــــاد ، کجایی ؟

اینجا چه کنـــم ؟ ازکه بگیـــرم خبرت را ؟
از دست تــو و ناز تـو فریـــاد ، کجایی ؟

دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی ؟


شاعر : پریناز جهانگیر

۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیلو فر

لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی
 
تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد
قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی
 
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
 
در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی
 
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟
 
دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی
 
شاعر:
سیدتقی سیدی

۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیلو فر

بیهوده نیست هر دو غریبیم در وطن

در هم تنیده ایم چو گلهای نسترن
گاهی تو سرخ می شوی و گاه نیز من
 
در هم تنیده ایم چنان شاخه های تاک
سرمست طعم نوبر انگور در دهن
 
عشق است می کشد به تغزل لب مرا
عشق است اینکه می کشدم سوی خویشتن
 
ما مثل ماهیان اسیریم در دو تنگ
یک روح عاشقیم که آواره در دو تن
 
دیوانگان شهر غم انگیز عاقلان
بیهوده نیست هر دو غریبیم در وطن
 
یوسف! مرا به سمت زلیخا شدن مبر
ترسم که باز پاره کنم بر تو  پیرهن
 
 شاعر: الهام امین

۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نیلو فر